سلام
آنجا صفاي دل مهيا بود اما ما نفهميديم
دلدار چشمش بر ره ما بود اما ما نفهميديم
آنجا همه بايد كه مست يار مي گشتند
آنجا مي و پيمانه بر پا بود اما ما نفهميديم
آنجا دلبر در رواق منظر چشمان
با صد هزاران جلوه پيدا بود اما ما نفهميديم
...
غروب هاي بين الحرمين ، نماز صبح هاي نجف ...
غربت
رسد روزي كه در سجده بگويم ؟
رسيدم كربلا الحمد لله ...
....................................
دلم شكست ...
هماره ...