سلام بانو
عيد مبارك
هماره برقرار
سلام
نمي دونم چرا چند وقتيه هر چي پست ميگذاريد من هيچ در جواب ندارم جز اينكه بگويم :
دلم شكست ...
...........................
چند روز پيش ولادت شاهزاده كربلا بود ...
و فردا شب مبعث حضرت رسول ...
اما ...
حتما مي دونيد كه كاروان كربلا صبح روز مبعث از مدينه راه افتادند و ...
من صبح روز مبعث هميشه ياد خوندن يكي از نوكر هاي ابي عبدالله مي افتم (حاج قربون ) كه مي خوند :
با نواي كاروان ...
بار بنديد همرعان ...
اين غافله عزم ...
كرببلا دارد ...
هماره ...
بنا خدا
باسلام
مطلب قشنگي نوشتيد.
اجرتون با حضرت علي اصغر (ع)
موفق و سربلند باشيد .
التماس دعا
از جاده ي سه شنبه شب قم شروع شد
يا ليلي
من با گوشواره فيروزه ام بازي ميكنم تا تو با نگاهت تمام داستان من را به ابتذال بكشي!
بيا!
آخر قصه دست تو!
بباف ببينم بهتر از من چه نقشي ميزني بر اين صفحه هميشه سياه!
زيبا بود
اينهمه خنجر دل کس خون نشد اين همه ليلي،کسي مجنون نشدآسمان خالي شد از فريادتان بيستون در حسرت فرهادتانکوه کندن گر نباشد پيشه ام بويي از فرهاد دارد تيشه امعشق از من دور و پايم لنگ بود قيمتش بسيار و دستم تنگ بود گر نرفتم هر دو پايم خسته بود تيشه گر افتاد دستم بسته بودهيچ کس دست مرا وا کرد؟ نه! فکر دست تنگ مارا کرد؟ نه!هيچ کس از حال ما پرسيد؟ نه! هيچ کس اندوه ما را ديد؟ نه!هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت چند روزي هست حالم ديدنيست حال من از اين و آن پرسيدنيست گاه بر روي زمين زل مي زنم گاه بر حافظ تفاءل مي زنمحافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت:" ما زياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم