يادت هست گفتم شب نهم شب هول كردن اهل حرم بود
چقدر سوختي
حالا كجايي تا از عطش بگويم
از عطش زينب
مي داني عطش چيست
تشنه را وقتي است كه آب هم به جانش ضرر دارد
وقتي است كه آب هم دوايش نيست
آنقدر تشنه شده
آنقدر تشنگي لبهايش را پاره كرده
زبانش را خشك كرده
جانش را سوخته
كه پاره پاره شده
تركيده
ديده اي لبان تشنه اي را كه به آفتاب بسوزد چطور مي شود
نمي توان به آن آب زد
دسمالي تر مي كنند و بر لبانش مي كشند
تا نرم شود
بعضي هم اصلا روغن مي مالند به لبانش كه حتي جرعه اي آب هم برايش ضرر دارد
حالا اين كجا و عطش كجا