• وبلاگ : من و گل نرگس
  • يادداشت : گريه بر مردي كه نيست!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 38 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خانوم زينب نشسته مقابل حسين

    داره جون مي ده

    ذره ذره

    آروم آروم

    بي هيچ صدايي

    بي هيچ شمشيري

    بي هيچ تيغي و سناني

    آن آخرها حسين هم بلند شد و رفت

    اما عطش ديگر آب نمي شناسد

    اصلا ديگر حسين هم دواي زينب نيست

    اين عطش زينب را

    مي كشد

    شايد اگر حسين هم بلند شد و رفت

    نخواست يا نتوانست جان دادن زينب را بيند

    نمي دانم

    اما زينب همان شب دهم

    جان داد

    آب شد

    مي فهمي چه نوشتم