خودم ماندم از اين آب شدن زينب
اب رفت و آب شد
قران نزول كرد
روح آمد و ملائكه
همه آمدند
زينب سلام شد
فجر طلوع كرد
زينب شهيد شد ...
از معشوقه گفتيم كه عاشق شد اما
گمانت عاشقان معشوق نمي شوند ؟
بگذار از عاشق بگويم
از حسين
مگر مي شود از زينب بگويي بي حسين
نمي شود
حسين زينب است و زينب حسين
آرام آرام
مي داني عاشق شدن بسيار ساده تر از معشوق بودن است
اصلا بالاتر از معشوقه بودن
هيچ نيست
آخر آخر نورها نور معشوقه است
معشوقه پنهان است
ساكت است
مي ربايد
جذب مي كند
مي كشد عاشق را به نزد خود
با گرماي آتش وجودش
با آب شدنش
عاشق را مي سازد
ذره ذره لذت عشق را از ذره هاي وجودش
در كام عاشق مي ريزد
تا عاشق را عاشقتر كند
تا او را شهيد كند