• وبلاگ : من و گل نرگس
  • يادداشت : دلم تنگ است....
  • نظرات : 2 خصوصي ، 88 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    خواهر مهربون

    راستش نميدونم چي بگم

    و از كجا شروع كنم

    الان تهران دارد باران و برف ميبارد

    دوست دارم همين الان پاشم بروم

    بهشت زهرا (س)

    دوست درام بروم به اون قطعات قديمي

    لابه لاي اون كاجهاي سر به فلك كشيد

    تك تك قاب عكسها را نگاه كنم

    دلم براي اون نگاههاي با صفا و بي ريا تنگ شده

    چي دارم ميگم

    عجيبه

    انسان چقدر زود دلتنگ ميشه

    انسان چقدر ظرفش كوچك هست

    بگذار همين جا باز از ابوحمزه بخوانم

    شايد آرام شوم

    اي خداي من !

    اينك ناگزير اعتراف خويش به همه بدي ها را با اين نكته كامل ميكنم كه :

    من هرگز در نافرماني تو انگيزه گستاخي نداشتم

    چنين نبوده است كه ربوبيت تو را انكار كنم تا فرمانت را كوچك شمارم

    و لا بامرك مستخف

    يا خود را به كيفرت بسپارم يا تهديدت را دست كم بگيرم!

    انچه مرا به اين روز سياه نشانده است چيزي جر اين نبوده است كه :

    خطايي بر سر راه من زخ نمود و من ِ وسوسه گرم،

    آن خطاي زشت را آرايش و توجيه كرد.

    هوس نيز بر من چيره شد و شور بختي ام به ياري آن همه شتافت!

    و در اين ميان با سرا پرده ي عيب پوشي ات كه عمري وامدار ان بودم

    به غرور دچار شدم!

    چنين بود كه تور ا نافرماني كردم

    و با تو از در مخالفت در آمدم!!!

    اينك كيست كه مرا از دوزخ كيفرت دريابد؟؟