س A ل A م
از بيکاري افتاده بودم به خارشک و بلند شديم و طي يک سفر دوره اي تو وب هر کدوم از رفقاي سيريش قبلي يكي يكي کامنتونديم ...
ميگم اين اصغري يه پست باحال گذاشتيده كه خوندنش همي چين خالي از لطف نيست
( اه اه حالم بهم خورد ازين آيكوناي ذارتيده پارسي بلاگ )
...............................
آري ...
مي توان گذشت از همه مرزهاي دور و جاده هاي يخزده كه با سيم خاردار مسدود شده اند ولي قبل از آن بايد از سيم خاردار خود گذشت كه مي پيچاند آدم را دور خودش ...
هنر آن است كه سيم خاردار خود را پشت سر بگذاري كما اينكه همه اينها كه عكسشان را اينجا گذاشته اي گذشتند و گذشتند و گذشتند ...
و ما هم چنان مي لوليم در سيم خاردار هاي وجود خودمان به اميد رهايي ...
به اميد واهي عبور ...
و به هزاران هزار اميد هاي واهي ديگر ...
شهيد تو بالا رفته اي من در زمينم
برادر رو سياهم شرمگينم
علي علي