بخند ليلي ِ مجنون، بخند و آه بکش
و عشق را به تلاقي ِ اين دو راه بکش
براي عشق نيازي به قيس نيست، دلي
براي سينه ي ليلاي بي پناه بکش
سپس ورق بزن، آنجا که چشم آهوهاست
دو چشم ميشي ِ نم دار ِ دل سياه بکش
ورق بزن، برس آنجا که کاسه مي شکنند
به جاي کاسه دلي تنگ و خيرخواه بکش
ورق بزن، برس آنجا که ماه در برکه ست
به جاي برکه در آيينه روي ماه بکش
براي خاطره ها هم جنازه لازم نيست
به روي يک گل خشکيده بارگاه بکش
همين.. تمام ! فقط روي جلد دفتر خود
به جاي ليلي و مجنون " پناهگاه " بکش