چهل روز است که از تبسم زينب بر گلوي حسين مي گذرد
چهل روز است که زهرا درد پهلوي شکسته خود را از ياد برده
چهل روز است که علي سر در چاه نخلستان دل فرو برده و آرام مي گريد
چهل روز است که محمد از ديدگانش خون مي گريد
جهل روز است که خدا ميزبان حسين است
سلام
بسيار زيبا بود . ولي به سختي وبلاگتون باز شد
موفق پيروز باشيد