Image and video hosting by TinyPic یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور.......کلبه ی احران شود روزی گلستان غم مخور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دنیا در کار دنیا دو گونه‏اند : آن که براى دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش بازداشت ، بر بازمانده‏اش از درویشى ترسان است و خود از دنیا بر خویشتن در امان . پس زندگانى خود را در سود دیگرى دربازد . و آن که در دنیا براى پس از دنیا کار کند ، پس بى آنکه کار کند بهره وى را از دنیا بسوى او تازد ، و هر دو نصیب را فراهم کرده و هر دو جهان را به دست آورده ، چنین کس را نزد خدا آبروست و هر چه از خدا خواهد از آن اوست . [نهج البلاغه]

دونه های انارم - من و گل نرگس

جستجو در وبلاگ:
Powerd by: Parsiblog ® team.
باران....(چهارشنبه 86 مهر 25 ساعت 11:52 صبح )

قرار بود بیاید کسی در این باران

کسی که منتظرش مانده چنین باران

کسی شبیه همین ابرهای باران زا

و شاعرانه تر از چک چک همین باران

کسی که می رسد از پشت جمعه ای مجروح

کسی که می رسد از پشت آخرین باران

میان شرجی یک روز سرد و خیس بهار

دوباره ابر، خدا، عشق... باران

....

 

سیلی از عشق راه افتاد و جهان را عشق بُرد.
فردای آن روز خدا دوباره جهانی تازه خلق کرد.

مردم اما نمی دانند جهان چرا این همه تازه است.

زیرا نمی‌دانند که هر روز کسی عاشق می‌شود و

 هر روز سیلی از عشق راه می‌افتد و هر روز جهان را عشق می‌بَرَد

 و خدا هر روز جهانی تازه خلق می کند!

 

 

 
بیا از ابر دل شبنم بسازیم 

            بیا از داغ دل مرهم بسازیم

نگو گشتیم آدم را ندیدیم

           خدایی کن ! بیا آدم بسازیم

 
 
 
 

امشب دلم تنگ است،

برای باران، برای ابرهای دل شکسته،

برای سکوت ستارگان، برای صدای پنجره

کاش امشب باران می بارید

و تا سحر زیر قطره های باریده

از غم آسمان آواز می خواندم

کاش باران می بارید

و قلبم را می شست از ذره ذره غم های خاک گرفته،

کاش باران می بارید تا با بوی خاک آرام بگیرم

دلم می خواست امشب تنها نبودم ...

کاش باران با من بود

کاش باران با من بود

 تا اندک شادیم را با او قسمت کنم

امشب اندکی شادم ...

شادم از دنیایی که پر است از سنگ،

 سنگ هایی که می گریند

کاش از آسمان سنگ می بارید

و هر آنچه در دنیایم است ویران می ساخت

امشب در انتظار باران چشم هایم بسته شدند ...

.....

 

 

حالا دیگر باران هم که نیاید

صدای چکاچکِ چکه های آب را می شنوی.

خیس می شوی از بارانی که نباریده است

زیر ابری که نبوده است.


دستت را روی گونه ات بکش,

قطره های باران هم گاهی شبیه اشک می شوند.

انگار چکه های عشق از چشم ابر باریده باشند.

گریه می شود شکل باران.

 و تو خیس می شوی زیر بارش قطره های بارانی که مزه اشک دارند.
گاهی همه چیز به سادگی پیچیده می شود.

 


» نرگس*
»» شاخه نرگس ( نظر)

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
اوقات شرعی

بازدیدهای امروز: 19  بازدید
بازدیدهای دیروز: 16  بازدید
مجموع بازدیدها: 120187  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

دونه های انارم - من و گل نرگس
نرگس*
» آرشیو یادداشت ها «
دونه های انارم
» موسیقی وبلاگ » اشتراک در خبرنامه «
 
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن