Image and video hosting by TinyPic یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور.......کلبه ی احران شود روزی گلستان غم مخور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را از خیر پرسیدند فرمود : ] خیر آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود ، بلکه خیر آن است که دانشت فراوان گردد و بردبارى‏ات بزرگمقدار ، و بر مردمان سرافرازى کنى به پرستش پروردگار . پس اگر کارى نیک کردى خدا را سپاس گویى و اگر گناه ورزیدى از او آمرزش جویى ، و در دنیا خیرى نبود جز دو کس را : یکى آن که گناهانى ورزید و به توبه آن گناهان را در رسید ، و دیگرى آن که در کارهاى نیکو شتابید . [نهج البلاغه]

نرگس* - من و گل نرگس

جستجو در وبلاگ:
Powerd by: Parsiblog ® team.
گریه بر مردی که نیست!(پنج شنبه 86 دی 27 ساعت 3:8 صبح )

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک

 

هفت روز است که زمین را آفریده اند.هفت روز است که زمین را شخم می زنیم.همه ی گندم های ممنوعه را کاشتیم و جاودانگی نرویید.همه ی دانه های پنهان در جیب هایمان را کاشته ایم و میوه ی نهال هیچ کدامشان طعم سیب نیمه کاره را نداد.غروب هفتم است.غروبی که فهمیده ایم این خاک«موات»است و این زمین مرده استعداد رویش هیچ چیز را ندارد.

?امشب، هفتمین شب است. شب ناامیدی از خاک.شب دل بستن به آب!

وخبر ساده و کوتاه است:«آب را بسته اند!»

خسته از هفت روز چنگ زدن در خاک،به خیمه می رسیم.

خبر میرسد و خبر ساده وکوتاه است:«آب را بسته اند!».بی طاقتیم.بی تاب.

لب ها ترک خورده.زبان ها به کام چسبیده.

یکی میگوید:«الهه ی آب ها! رحمت!»

یکی مینالد:«خدای دریاها! ابر!»

کسی میخواند:«فرشته های نزول! باران!»

آهسته زیر لب میگوییم:«یا قمر بنی هاشم!»

همه بر میگردند.همه برمیگردند.ناگهان حیرت زده به ما خیره می شوند.

همه ی آنهایی که ارتباط اسم را با آب نمی دانند!

ته کوزه ها را می تکانیم.مشکها را می فشاریم.دریغ از قطره ای.شکم هایمان را برهنه می کنیم.

می چسبانیم به خاکی که میگویند روزی خیمه ی سقا بوده است تا له له مان شاید فروکش کند.ایستاده اند،حیرت زده،خیره به ما،همه ی آنهایی که ارتباط این خیمه را با آب نمی دانند!

?امشب،هفتمین شب است.شب دل بستن به عشق وخبر ساده و کوتاه است:عشق را پوچ کرده اند.

عشق ، دروغ شده است.کوچک!

 در ابعاد و اندامی حقیر که حتی نمی شود آن را شناخت!

شناسنامه دارد و سن و حتی قیافه.

ما خودمان را چسبانده ایم به خنکای کف خیمه ی سقا که می گویند عشق را می شناسد

 و میتواند آن را باز آورد . و صدا می زنیم:

«یا ابافاضل» وحیرت می کنند همه ی آنهایی که ارتباط این لقب را با عشق نمی دانند!

?امشب هفتمین شب است. ما رسیده ایم،خسته از هفت روز تنهایی و حقارت، پی قهرمان می گردیم و خبر ساده و کوتاه است:«قهرمانی مرده است».فقط رویین تنان خیالی مانده اند.

تهمتنان افسانه ای.پروردگار سیمرغ های اساطیری.

دست می کشیم به عمود خیمه و میگوییم:«یاابالفضل علمدار».میدانیم چیزی مثل یک عَلَم که هیچ وقت بر زمین نمانده است،دستمان را میگرد.مردی که افسانه و اساطیر نیست.

?امشب شب عجیبی است.شب عطش.هر کف دست که از آب پر می کنیم،«ماه بنی هاشم» درآن می لرزد.آب از لای انگشتانمان سر می خورد و فرو میریزد.کنار نهر،تشنه مانده ایم و آب، امشب سر جرعه شدن ندارد.منتظر قدمهای توست و منتظر تصویر عشق.امشب تنها امیدی که برای سیراب شدن هست،مشکی است که باید پاره پاره شود و آبش بریزد روی خون دست بریده ای و دندانی و چشمی.وگرنه همه ی قهرمانان را آب برده است و هیچ نیاورده اند و نمانده اند.

?امشب هفتمین شب است. شب عطش. و ما بدجوری به تو نیاز داریم. نه به شمعی که در سقاخانه ای روبه روی تمثالت بگذاریم.نه به سبزی خوردن های سفره ای که لاید سمبل ردای تواند.

 نه! ما امشب به قامت رشید خودت نیاز داریم! خود خودت!

 به دست هایت که بازعلم بگیرند.

به بازوانت که تیه گاه شوند.

به گریه ات پیش حسین(ع)!

به این که بگویی:«جان برادر دیگر طاقت ندارم بگذار بروم».

به رفتنت.به رسیدنت به نهر آب.به کف آب پر کردنت.

به تصویر عشق دیدنت.

به آب خالی کردنت.

به مشک پر کردنت.

به دست های قلم شده.

به چشم های خون آلود.

به مشک تیر خورده.

به آن کمر که پیش پای تو بشکند.

ما امشب به همه ی اینها نیازمندیم.چون امشب،شب عطش است.

مشک های آب هستند.دریاها موج می زنند ولی امشب،شب عطش است

و ما به مشکی نیاز داریم که با دندان گرفته باشند و تیر بخورد.

قحظی عشق است.بگو به برادر که عمود خیمه ات را برندارد.

بگو که میخواهیم برویم سر به عمود بگذاریم و تمام دلتنگی هامان را برای قامت

«مردی که نیست» گریه کنیم!

نوشته ی فاطمه شهیدی

 

 

تو ای صفای ضمیرم

چرا نمی آیی؟

چرا بهانه نگیرم؟

چرا نمی آیی؟

آقا جانم!

اگر حجاب ظهورت

وجود تار من است

به حق زینب کبری

خدا کند که بمیرم

به جان عمه سه ساله

دل مرا نشکن

 

 


» نرگس*
»» شاخه نرگس ( نظر)

<      1   2   3   4   5   >>   >
اوقات شرعی

بازدیدهای امروز: 36  بازدید
بازدیدهای دیروز: 65  بازدید
مجموع بازدیدها: 123330  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

نرگس* - من و گل نرگس
نرگس*
» آرشیو یادداشت ها «
دونه های انارم
» موسیقی وبلاگ » اشتراک در خبرنامه «
 
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن