• وبلاگ : من و گل نرگس
  • يادداشت : معرفتم معرفتاي قديم!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 25 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + آسمون ابري 
    صبح ها وقتي خورشيد مي آيد متولد بشويم
    + ر . ذ 

    حالا چرا تيكه ميندازي؟؟

    يه بار گفتي بي معرفتم فهميدم ديگه!!

    سلام

    به روزم و منتظر حضورتون

    + ... 
    خوبين ؟
    + مسيحا 

    سلام

    ...

    هماره برقرار

    يا علي يا هيچكس

    سلام

    خوبيد شما ؟

    گفتم بيام يه وقت فكر نكني بي معرفتم

    موفق باشي

    التماس دعا

    + درد عشق 
    اينکه مدام به سينه ات مي کوبد، قلب نيست؛ ماهي کوچکي است که دارد نهنگ مي شود. ماهي کوچکي که طعم تنگ بلورين، آزارش مي دهد و بوي دريا هوايي اش کرده است.قلب ها همه نهنگانند در اشتياق اقيانوس . اما کيست که باور کند در سينه اش نهنگي مي تپد! ...آدم ها ، ماهي را در تنگ دوست دارند و قلب ها را در سينه ... ماهي اما وقتي در دريا شناور شد، ماهي ست و قلب وقتي در خدا غوطه خورد، قلب است. هيچ کس نمي تواند نهنگي را در تنگي نگه دارد؛ تو چطور مي خواهي قلبت را در سينه نگه داري؟ و چه دردناک است وقتي نهنگي مچاله مي شود و وقتي دريا مختصر مي شود و وقتي قلب خلاصه مي شود و آدم، قانع. اين ماهي کوچک اما بزرگ خواهد شد و اين تنگ بلورين، تنگ و سخت خواهد شد و اين آب ته خواهد کشيد. تو اما کاش قدري دريا مي نوشيدي و کاش نقبي مي زدي از تنگ سينه به اقيانوس. کاش راه آبي به نامنتها مي کشيدي و کاش اين قطره را بگذريم ... دريا و اقيانوس به کنار. نامنتها و بي نهايت پيشکش. کاش لااقل آب اين تنگ را گاهي عوض مي کردي . اين آب مانده است و بو گرفته است. و تو مي داني آب هم که بماند مي گندد، آب هم که بماند لجن مي بندد. و حيف از اين ماهي که در گل و لاي، بلولد و حيف از اين قلب که در غلط بغلتد!
    + درد عشق 

    چقدر جاي تو خالي ست

    کجاست لحظه ديدار

    ميان بغض، سکوتي از جنس فرياد است

    بيا، که ديده، تو را آرزوي ديدار است

    تو از قبله نوري، من از تبار صبوري

    تو از سلاله عشقي، من از ديار نياز

    من از نگاه مانده به در خسته ام، عزيز رويايي

    تويي نشسته به فردايم، بگو که مي آيي

    اگر نگاه منتظرم را گواه مي خواهي

    اگر شکسته دلي را بهانه ميداني

    اگر سکوت غريبانه آيت عشق است

    اگر صبر، صبر، صبر، بهاي ديدار است

    به جان غنچه نرگس

    + درد عشق 

    آرزوهاى سپيد







    امروز قصه سفر را از آغاز دوره كردم،

    از آغاز تا پايان فقط يك خط سرخ بود،
    به سرخى خون تو كه در ميان خاطراتم خطى داغ از خود به جا گذاشته است.
    اما توى اين خط داغ، يك دنيا صحبت عاشقانه است كه نمى‏توانم به زيبايى آن چه كه هست تفسير كنم كه يك كهكشان آرزوهاى سپيد در كالبد دارد.
    اگر تو شكافى در آن به وجود بياورى يك آسمان شكوفه خواهى ديد و بعد يك دريا احساس از آن تو خواهد بود؛ مثل يك گنج هفت كليد است كه هر كليد نام تو و ياد توست.

    اى عزيز! سالهاست تو را مى‏شناسم؛
    نمى‏دانم صداى لطيف تو را كى شنيدم كه اين چنين عاشق زارت شدم،
    مانده‏ام اگر تو را با چشم ببينم با عشقت چه خواهم كرد.

    آن وقت كه مرگ گل و مرگ برگ اتفاق مى‏افتد و هيكل نازنين تمام ياس هاى عالم شاپرك‏ وار مى‏فرسايند
    آن وقت كه بيدها بوى اشك پرنده را به خود مى‏گيرند مى‏خواهيم كه بيايى،
    تمام دنيا با يك كهكشان احساس به تو خواهند گفت كه بيايى تا اميدشان به ياس دچار نشود.

    نگذار تا احساس هاى زشت، عشق تو را از من بربايند كه نااميدى امانم را ببرد.
    منتظرم تا دست تو تمام دردهايم را از جسم و روحم بزدايد.



    منتظر لطيف‏ ترين حرمت الهى خواهم بود،
    منتظر سپيدترين دست ‏بشر،
    طولانى‏ترين آرزو و خوشبوترين نسيم الهى.


    آمدم، در زدم در را باز كردى اما چرا به اين زودى رانديم؟
    چرا جسمم دست نوازشگر تو را حس نكرده؟
    چرا تا به حال يك قطره در انتظارت ذوب نشدم؟
    مى‏دانم كه ابليس وجودم با بى شرمى دلم را از آن خود كرد و برايم چيزى نماند جز كبر و آن هم رهايم كرد،

    حال هيچم؛
    بدون تو و بدون عشق تو.

    آن روز كه عشق را قسمت مى‏كردى نبودم، اما از راهى دور، دستانم دراز بود؛
    آسمان نمى‏باريد اما زمين ‏تر بود.


    از زمان اولين گريه‏ام تا به حال عشق تو را در من تزريق كردند؛
    اما حال شك، تكه تكه عشقت را از قلبم مى‏ربايد.
    صدايت مى‏زنم، بشنو، فرياد مى‏زنم با جانم، دلم با گلويم هم آوا مى‏شود كه

    اى منجى! اى سوار سبز پوش جلگه هميشه سبز، كاش تو مى‏ماندى!


    آن روز كه از كنارم گذشتى از خاطر نمى‏برم كه نسيم، بوى خوش پاكى‏ات را سالهاست كه برايم هديه مى‏آورد.

    دلم مى‏خواهد با اشك نامه‏اى به پنهانى تمام رازهاى عالم بنويسم،
    بعد دستى گرم از جنس لطيف تو هويدايش كند كه نامه از آن من است، كه من عاشق ‏ترينم.

    آه اگر مى‏دانستى كه چقدر به عشقى چون تو مى‏بالم يا صاحب الزمان .



    + مسافر زميني 

    سلام عزيزم،

    كاش اول عاشق شيم معرفت پيدا كنيم بعدش بگيم اللهم عجل لوليك الفرج ...

    راستي بچه چرا deny مي كني ؟! اوني كه ادت كرده منم تحويل بگير !!!!!

    دلم براتتتت تنگ شدهههههههه .

    در ضمن 1 چيزي ...

    حالا كه از مادربزرگ نوشتي ميگم ...

    گله كرده بودي كه احوال نمي پرسم ...

    من مادربزرگم فوت كرده بود ...

    نبودم.

    سلام

    ببخشيد من در به در دنبال اون عكسي كه گله رو دار زده بودن گشتم ولي پيدا نكردم تو گوگل هم سرچ كردم خبري نشد به شدت بهش نياز دارم

    مي تونين كمكم كنين؟

    سلام

    اعياد شعبانيه بر شما مبارك باشه

    ممنونم از حضورتون.

    نميدونستم بازم فعال شديد... خبرم كنيد تا شايد بتونيم از معرفتهايي كه شايد ديگه اسمشون رو ميشه شنيد بهره اي ببريم.

    يا علي

    به روزم

    کلاغ و قلب سليم(4)


    ميلاد با سعادت انوار مهرو عدالت و عشق الهي
    حضرت اباعبدالله الحسين (ع)
    امام زين العابدين (ع)
    و حضرت ابوالفضل العباس (ع)
    و حضرت علي اکبر (ع)
    و حضرت محمد مهدي "عج "صاحب الامر و العصر و خليفه الرحمان
    بر تمامي مسلمانان و عاشقان ولايت و منتظران مبارك باد

    + مسيحا 

    سلام بانو

    گاهي به روز مي كنم

    هماره برقرار

    سلام

    خوبين

    آسمان را گويي غم بر چهره دارد . صدايش شکننده تر از ناله هاي خفته شده در سينه هاي مرده است و نگاهش گيراتر از چشمان کودکي است که زير گريه ي ابرها با پاي پرهنه مي دود.

    ....

    اپم

    [چشمک]

    منتظر حضورتون

       1   2      >